قوت داشتن (مَ دَ) نیرومند بودن. طاقت داشتن: ساعد دل چون نداشت قوت بازوی صبر دست غمش درشکست پنجۀ نیروی من. سعدی ادامه... نیرومند بودن. طاقت داشتن: ساعد دل چون نداشت قوت بازوی صبر دست غمش درشکست پنجۀ نیروی من. سعدی لغت نامه دهخدا